گزارش
۰۹ مرداد ۱۳۹۶ | ۱۱:۰۱
دوازدهمین اجلاس گروه ٢٠ در هامبورگ: تحولات و روندها (تقابل چندجانبه گرایی اروپایی با یکجانبهگرایی آمریکایی)
اجلاس G-20 دو دیدگاه و مفهوم از مدیریت امور بینالملل را نشان میداد. رویکرد چندجانبهگرایی
اجلاس G-20 دو دیدگاه و مفهوم از مدیریت امور بینالملل را نشان میداد. رویکرد چندجانبه گرایی اروپایی که از طریق مشارکت در پیشبرد کالاهای عمومی جهانی مانند رشد پایدار و همهجانبه، اقتصاد باز، پیشرفت اقتصادی و اجتماعی، حفاظت از محیطزیست و آبوهوا پایهریزی میشود، بیشتر مشروعیت این اجلاس و تأثیرگذار بودن راهکارهای اجلاس برای مدیریت بحرانهای بینالمللی مطرح میشود. درحالیکه در رویکرد یکجانبهگرایی آمریکا مشروعیت اجلاس مطرح نبوده، بلکه خود قدرت تعیینکننده بوده و بهجای هدف، موردتوجه قرار میگیرد. آلمان در این اجلاس با تأکید بر مشارکت بیشتر در تجارت آزاد، توافقنامه اقلیمی پاریس، برنامهریزی توسعه پایدار و همچنین تأکید خاص بر آفریقا و ارائه طرح مارشال برای توسعه آفریقا روایت چندجانبه گرایی را به نمایش گذاشت و در تلاش برای متحد کردن کشورهای صنعتی بزرگ برای سهیم شدن در ایجاد یک استراتژی توسعه ، مقابله با فقر و بیثباتی سیاسی و اقتصادی و بحران مهاجرت بود.
انزوای روزافزون بینالمللی ایالاتمتحده آمریکا در زمان ریاست جمهوری ترامپ در موضوعات موردتوافق بینالمللی روند جدیدی است که در اجلاس G-20 در هامبورگ آلمان در روزهای ٧ و ٨ جولای (١٦ و ١٧ تیرماه) مشهود بود. اکثر رهبران اقتصادهای بزرگ جهان و در رأس آن چین، روسیه و آلمان جنبش تقریباً متحدی علیه واشنگتن درزمینهٔ موضوعاتی همچون توافقات آب و هوایی پاریس و تجارت آزاد به راه انداخته بودند. درواقع این دور از اجلاس اقتصادهای بزرگ جهانی به نمایشگاهی برای تشدید تنش ها و اختلافات با ترامپ تبدیلشده بود. بهغیراز توافق بین مسکو- واشنگتن برای اجرای آتشبس در جنوب غرب سوریه، در سایر دستور کار این اجلاس و مهمترین آنها مسائل تجاری و محیط زیستی اتفاقنظر و توافقی بین ایالاتمتحده آمریکا و سایر قدرتهای اقتصادی به وجود نیامد. از جنگ اقتصادی آلمان با آمریکا که در قالب توافقاتی با ژاپن و چین دقیقاً یک روز قبل از اجلاس تا جنگ اقتصاد سیاسی و امنیتی روسیه با آمریکا در موضوعات اوکراین و سوریه و حتی شاید بتوان گفت اقدامات حمایتی چین در آزمایش موشک بالستیک قارهپیمای کره شمالی در چند روز مانده به اجلاس. ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در واکنش به تحولات اجلاس G-20 هامبورگ گفته است: "این اجلاس نشان داد که آمریکا درصحنه جهانی در انزوا قرارگرفته است، تجارت در حال منطقهای شدن است و این برای ایالاتمتحده زیانبار خواهد بود."
دوازدهمین اجلاس گروه ٢٠ در تاریخ ٧ و ٨ جولای (١٦ و ١٧ تیر) در شهر بندری- صنعتی هامبورگ آلمان، زادگاه صدراعظم آلمان برگزار شد. مرکل این شهر را «چراغ تجارت آزاد» مینامد و به همین دلیل آنجا را برای میزبانی این اجلاس انتخاب کرد. G-20 متشکل از سران ۱۹ کشور و اتحادیه اروپا است که کمیسیون اروپا، ریاست دورهای شورای اروپا و بانک مرکزی اروپا نماینده آن است. چند کشور دیگر نیز بهعنوان میهمان و شریک G-20 و همچنین روسای بزرگترین سازمانها و مؤسسات مالی دنیا نیز در آن حضور داشتند. روسای سازمان بینالمللی کار، صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، سازمان جهانی تجارت، شورای ثبات مالی،سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه و سازمان ملل هرساله در اجلاس G-20 حضور دارند. آلمان امسال سازمان جهانی بهداشت را نیز دعوت کرده بود. کشورهای میهمان نیز به این صورت است که اسپانیا بهعنوان میهمان دائمی در همه اجلاسها حضور دارد. همچنین از طرف آلمان کشورهای نروژ، هلند، سنگاپور بهعنوان کشورهای شریک G-20 و نیز گینه بهعنوان نماینده اتحادیه آفریقا، ویتنام نماینده همکاری اقتصادی آسیا- پاسیفیک(اپک) و سنگال بهعنوان نماینده مشارکت جدید برای توسعه آفریقا دعوت شده بودند.کشورهای گروه ٢٠ حدود ٨٥ درصد اقتصاد جهانی، سهچهارم تجارت جهانی و دوسوم جمعیت جهان را شامل میشوند. چین، اتحادیه اروپا، آمریکا، هند، ژاپن و آلمان به ترتیب با ٢١، ١٩، ١٨، ٨، ٤ و ٣ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی بزرگترین اقتصادهای G-20 محسوب میشوند. این اجلاس به دلیل مسائل چندی از اهمیت زیادی برای مدیریت بحرانهای بینالمللی برخوردار بود. اولین دیدار رهبران دو کشور احتمالی روسیه و آمریکا بعد از انتخابات نوامبر ٢٠١٦ و روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و مباحثی همچون: دخالت روسیه در انتخابات آمریکا، نوع مواجهه سران این دو کشور در خصوص بحرانهای سوریه و اوکراین، توافقات بینالمللی مهم همچون توافق آب و هوایی پاریس و توافقات تجاری چندجانبه از مهمترین موضوعات و مسائلی بود که در این اجلاس موردبررسی و تصویب قرار گرفت.
تجارت آزاد و موافقتنامه اقلیمی پاریس: مهمترین دستور کار اجلاس
باوجود اذعان به موفقیتآمیز بودن این اجلاس از طرف خانم مرکل، اما اختلافات روزافزون میان ایالاتمتحده و سایر قدرتهای بزرگ و در سطحی وسیعتر بین قدرتهای شاخص G-20 کاملاً نمایان بود. در خصوص تجارت آزاد با اشاره به دستاوردهای نشست اخیر گروه ٧ در تائورمینا (ایتالیا) و ضمن تأکید بر تجارت آزاد، حقوق کشورها برای مقابله با رقابتهای ناعادلانه به رسمیت شناخته شد. در این خصوص در متن بیانیه آمده است: « ما بازارها را باز نگه میداریم و تجارت و سرمایهگذاری متقابل و دوطرفه و سودمند و اصل عدم تبعیض را حفظ خواهیم کرد و به مبارزه با حمایت گرایی در تمامی اشکال غیر عادلانه آن ادامه خواهیم داد. ما در عین حال اقدامات و ابزارهای تجاری مشروع را به رسمیت میشناسیم». یکی از موضوعات موردبحث، اقدامات حمایت گرایی ترامپ برای واردات فولاد بود. در بیانیه پایانی باز بودن بازارهای دسترسی به آن مورد تاکید قرار گرفت. بااینحال ترامپ تصمیم خود در خصوص محدودیتهای واردات فولاد را در چند روز آینده اعمال خواهد کرد. وزیر بازرگانی ترامپ، ویلبر راس در یک بررسی چندماهه از صنعت فولاد ایالاتمتحده آمریکا، گزارش داده است که واردات زیاد فولاد امنیت صنایع فولاد ایالاتمتحده آمریکا را در معرض خطر قرار داده و باعث ضعف صنعت فولاد داخلی شده است. کاخ سفید نیز با تکیهبر این گزارش درصدد محدودیتهای جدیدی با اعمال تعرفه و سهمیه بر واردات فولاد میباشد. انتقادات آمریکا به یارانه و کاهش قیمت فولاد چین است که معتقد هستند بازار ایالاتمتحده را با حمایت گرایی تسخیر کرده است.اکنون این تصمیم، بزرگترین صادرکنندگان فولاد به آمریکا که عبارتند از چین، کانادا، مکزیک، برزیل، کره جنوبی، اوکراین و آلمان را بهشدت نگران کرده است. در این زمینه رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا گفته که با اتخاذ تدابیر حمایتی از طرف ترامپ، اتحادیه اروپا نیز واکنش سختی خواهد داشت. درزمینهٔ تغییرات اقلیمی و حفاظت از آن، همه کشورهای عضو گروه بیست بر قطعی بودن توافق اقلیمی پاریس و غیرقابلبرگشت بودن آن تأکید کردند. در متنی که در بخش آبوهوایی این اعلامیه آمده نوشتهشده است: «آمریکا با همکاری نزدیک با دیگر همتایانش تلاش خواهد کرد تا به دسترسی و استفاده آنها از سوختهای فسیلی به صورتی تمیزتر و بهینهتر کمک کند.» در ادامه آمده است:« ما به این تصمیم آمریکا توجه داریم که از توافق پاریس بیرون رفته است، با اینحال تصمیم سایر اعضای G-20 در این رابطه غیرقابلبازگشت است».
تفاوت رویکردها و ائتلاف و اتحادهای تاکتیکی اجلاس G-20
تجربه نشان داده که سران G-20 زمانی که یک پیام واحد و روشن داشته باشند، موفق میشوند. بهترین اجلاس این گروه در سال ٢٠٠٩ در بحبوحه بحران اقتصادی بود که در آن تصمیمات مهم مالی و اقتصادی برای جلوگیری از گسترش بحران گرفته شد. اما زمانی که وحدت هدف وجود ندارد آنها معمولاً در بیانیه پایانی شکست میخورند. در اجلاس G-20 امسال، با یک آمریکای تکرو و یکجانبهگرا ؛ آلمان چندجانبه گرا، انگلیس که در حال کنارهگیری و نقش حاشیهای است ؛ فرانسهای که کماکان در حال خود بازپروری است؛ روسیه تجدیدنظرطلب و یک چین در تلاش برای رهبری جهانی روبرو بودیم. این اجلاس به یک رقابت بین سه شخصیت بانفوذ دنیا تبدیلشده بود. دونالد ترامپ بهعنوان یک ناراضی از وضعیت موجود اقتصاد و تجارت بینالمللی بهخصوص در ارتباط با چین و آلمان، شی جینگ پینگ بهعنوان کسی که آماده رهبری جهانی است و آنگلا مرکل رهبر غیررسمی اتحادیه اروپا و به عبارتی رهبر جهان آزاد که مهارت خاصی در ایجاد تعادل دارد. در همین راستا برخی دانشمندان علوم سیاسی جهان کنونی را «گروه صفر»(١) نامیده اند که در آن هیچ کشوری و یا بلوکی با توجه به رویکردهای متفاوت نمیتواند رویدادهای جهانی را شکلدهی و یا هدایت کند. درحالیکه آلمان در حال فاصله گرفتن از آمریکای ترامپی است، از طرف دیگر به تصور رهبری جهانی چین کمک میکند و دلیل آنهم همراهی چین با اروپا در بحث تجارت آزاد و توافقهای آب و هوایی میباشد. بااینحال اختلافات جدی بین چین و اروپا در خصوص ناعادلانه بودن تجارت و سرمایهگذاری وجود دارد. امانوئل مکرون بهتازگی طرحی با عنوان غربالگری سرمایهگذاری در برابر تهدیدهای امنیت ملی پیشنهاد کرده است که موردحمایت مرکل بوده و چین آشکارا هدف این پروژه میباشد.
راهبرد اروپا برای متعادلسازی از طریق مثلث چین- اتحادیه اروپا- آمریکا است. به این طریق که در موضوعات تجاری با فشار بر چین از ایالاتمتحده استفاده کند و در موضوعات زیستمحیطی با فشار بر ایالاتمتحده با چین همکاری کند. روند عمومی جهان نشاندهنده موفقیت دیپلماسی عمومی چین در اروپا همزمان با اختلافات هر دو آنها با ایالاتمتحده هست، لذا یک کارت بازی بهتری نسبت به قبل برای پکن در اروپا ایجادشده که آن را آماده رهبری جهانی میکند. برگزاری نشست اتحادیه اروپا و چین در ماه ژوئن در بروکسل در خصوص مسائل تجارت و سرمایهگذاری اتحادیه اروپا- چین که شامل دسترسی بهتر چین به شرکتهای اروپایی در چین میباشد یکی از مهمترین این موارد در بحبوحه اختلافات چین و اتحادیه اروپا با آمریکا بود. اما مسائل زیستمحیطی بخشی از روابط و شاید بتوان گفت بخش کماهمیت روابط میباشد و بخش اعظم و تأثیرگذار روابط آنها مربوط به اختلافات تجاری است. هدف چین از دیدار با سران اتحادیه اروپا در ماه ژوئن در بروکسل نه کمک به همگرایی محیط زیستی اروپایی در مقابل مخالفت آمریکا، بلکه حفاظت از منافع خود زمانی که کارت بازی عوضشده، میباشد. چین ازیکطرف با حمایت از توافق آب و هوایی سعی در نزدیکی به اروپا و سیاست فشار به آمریکای ترامپی و انزوای بینالمللی آن دارد و از طرف دیگر برنامه ملی خود برای توسعه صنعتی و رقابت با اروپا و آمریکا را در این گیرودار پیش میبرد. یکی دیگر از دستاوردهای اجلاس G-20توافق ژاپن با موافقتنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا بود که بزرگترین منطقه تجارت آزاد جهان(بعد از TTIP و البته در صورت عملی شدن) را ایجاد میکند.
روسیه توانسته است بهترین استفاده را از اختلافات پیشآمده میان اروپا و آمریکا در موضوعات مختلف بینالمللی از تجارت و محیطزیست تا رویکردهای متفاوت در مورد تحریمها ببرد. عدم اطمینان در روابط بین آمریکا و اروپا تحت سیاستهای محافظهکارانه ترامپ در حوزههای تجاری- امنیتی و محیط زیستی شکل جدیدی به خود گرفته است. سخنرانی ترامپ در ورشو در خصوص اسلام هراسی و ممانعت از مهاجرت، که مملو از ایده برتری تمدن غربی و نزدیک به ایده نزاع تمدنی هانتینگتون و همچنین نزدیک به دیدگاههای راست افراطی اروپایی بود. پوتین نیز دقیقاً برای شکاف در همگرایی اروپایی حامی این ایدهها می باشد. اکنون مسئله نزدیکی به روسها، ادبیات شدیدتر نسبت به چین، تثبیت رویکردهای ممانعت مهاجرت به آمریکا و دیوار کشیدن در مرز مکزیک، خروج از معاهده پاریس، تضعیف اتحادیه اروپا و ... ازجمله شعارهای ترامپ و همراستا با منافع روسیه میباشند. برخی دیدار روز قبل از اجلاسG-20 ، ترامپ در ورشو لهستان در اجلاس سه دریا را حاوی پیام جدی برای اروپا و آلمان میدانند. به نظر برخی تحلیل گران این دیدار با آگاهی ترامپ از جاهطلبیهای لهستان در برابر بروکسل، آن را ائتلافی در برابر برلین در خود اروپا میدانند. برخی نیز مطرح کردن چنین صحبتهایی از طرف ترامپ یک روز قبل از اجلاس G-20 را آگاهی ترامپ از تنها ماندن در این اجلاس و تلاش وی برای جلب نظر پوتین میدانند که تأثیرگذار هم بود و آنها برخلاف پیشبینی رسانههای آمریکایی دیدار گرم و بسیار مهمی داشتند. شاید بتوان چنین دستور کاری را بین اروپا- چین و اروپا- ژاپن مشاهده کرد. با اینحال با توجه به پیچیده بودن وضعیت بحرانهای منطقهای و جهانی از خاورمیانه گرفته تا اوکراین، کره شمالی و دریای چین جنوبی این دستور کارها نمیتواند قطعی و پایدار باشد بلکه در بهترین شکل ممکن تاکتیکهایی است که به ازای منافع در موضوعات مختلف چرخش میکند.
نهایتاً اینکه بریتانیا در این اجلاس خیلی کمفروغ ظاهر شد و تقریباً در تمامی مسائل و دستور کارها مطیع و فرمانبردار بود. این کشور علیرغم موافقت خود با بحثهای تجارت آزاد و توافق اقلیمی پاریس بهشدت دنبالهرو آمریکا بود و در این راستا ترامپ قول یک توافقنامه تجاری خیلی قوی و خوب در آیندهای نزدیک را به بریتانیا داد. تونی بلر نخستوزیر پیشین بریتانیا ضمن تشریح تأثیرات منفی عمیق بر گزیت به بریتانیا و لزوم بازگشت دوباره این کشور به اتحادیه اروپا، گفت درحالیکه بریتانیا از اعضای پیشتاز اجلاسهای جهانی بوده است، امسال در اجلاسهای G-7 و G- 20 از آهستهترین و بیفروغترین کشورها به لحاظ اقتصادی و نقشآفرینی بوده است.
باید گفت که چندجانبه گرایی موردنظر آلمان و اروپا قصه دراز دارد و سیاست قدرت و تاکتیک موازنه سازی اکنون به الگوی مناطق مختلف تبدیل شده است. علاوه بر رقابتها و تاکتیکهای دوجانبه گرایی بین اروپا، چین، آمریکا، ژاپن و کشورهای نوظهور اقتصادی، در خاورمیانه نیز علیرغم تغییر تاکتیکی، به نظر می رسد دوجانبه گرایی مورد اشاره به الگوی اصلی منطقه تبدیل شده است. ترکیه که چندی پیش تمایل به پیشرفت عربستان سعودی و علم شدن آن در برابر ایران در خاورمیانه داشت اکنون با حادث شدن بحران قطر دوجانبه گرایی ایران- ترکیه و یا سهجانبه گرایی ایران- ترکیه – قطر را پیش میکشد. همچنین برنامه موشکی کره شمالی نیز میتواند عاملی برای تغییر قدرت و تغییر موازنه، در صورت ادامه مناقشه باشد.
انزوای روزافزون بینالمللی ایالاتمتحده آمریکا در زمان ریاست جمهوری ترامپ در موضوعات موردتوافق بینالمللی روند جدیدی است که در اجلاس G-20 در هامبورگ آلمان در روزهای ٧ و ٨ جولای (١٦ و ١٧ تیرماه) مشهود بود. اکثر رهبران اقتصادهای بزرگ جهان و در رأس آن چین، روسیه و آلمان جنبش تقریباً متحدی علیه واشنگتن درزمینهٔ موضوعاتی همچون توافقات آب و هوایی پاریس و تجارت آزاد به راه انداخته بودند. درواقع این دور از اجلاس اقتصادهای بزرگ جهانی به نمایشگاهی برای تشدید تنش ها و اختلافات با ترامپ تبدیلشده بود. بهغیراز توافق بین مسکو- واشنگتن برای اجرای آتشبس در جنوب غرب سوریه، در سایر دستور کار این اجلاس و مهمترین آنها مسائل تجاری و محیط زیستی اتفاقنظر و توافقی بین ایالاتمتحده آمریکا و سایر قدرتهای اقتصادی به وجود نیامد. از جنگ اقتصادی آلمان با آمریکا که در قالب توافقاتی با ژاپن و چین دقیقاً یک روز قبل از اجلاس تا جنگ اقتصاد سیاسی و امنیتی روسیه با آمریکا در موضوعات اوکراین و سوریه و حتی شاید بتوان گفت اقدامات حمایتی چین در آزمایش موشک بالستیک قارهپیمای کره شمالی در چند روز مانده به اجلاس. ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در واکنش به تحولات اجلاس G-20 هامبورگ گفته است: "این اجلاس نشان داد که آمریکا درصحنه جهانی در انزوا قرارگرفته است، تجارت در حال منطقهای شدن است و این برای ایالاتمتحده زیانبار خواهد بود."
دوازدهمین اجلاس گروه ٢٠ در تاریخ ٧ و ٨ جولای (١٦ و ١٧ تیر) در شهر بندری- صنعتی هامبورگ آلمان، زادگاه صدراعظم آلمان برگزار شد. مرکل این شهر را «چراغ تجارت آزاد» مینامد و به همین دلیل آنجا را برای میزبانی این اجلاس انتخاب کرد. G-20 متشکل از سران ۱۹ کشور و اتحادیه اروپا است که کمیسیون اروپا، ریاست دورهای شورای اروپا و بانک مرکزی اروپا نماینده آن است. چند کشور دیگر نیز بهعنوان میهمان و شریک G-20 و همچنین روسای بزرگترین سازمانها و مؤسسات مالی دنیا نیز در آن حضور داشتند. روسای سازمان بینالمللی کار، صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، سازمان جهانی تجارت، شورای ثبات مالی،سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه و سازمان ملل هرساله در اجلاس G-20 حضور دارند. آلمان امسال سازمان جهانی بهداشت را نیز دعوت کرده بود. کشورهای میهمان نیز به این صورت است که اسپانیا بهعنوان میهمان دائمی در همه اجلاسها حضور دارد. همچنین از طرف آلمان کشورهای نروژ، هلند، سنگاپور بهعنوان کشورهای شریک G-20 و نیز گینه بهعنوان نماینده اتحادیه آفریقا، ویتنام نماینده همکاری اقتصادی آسیا- پاسیفیک(اپک) و سنگال بهعنوان نماینده مشارکت جدید برای توسعه آفریقا دعوت شده بودند.کشورهای گروه ٢٠ حدود ٨٥ درصد اقتصاد جهانی، سهچهارم تجارت جهانی و دوسوم جمعیت جهان را شامل میشوند. چین، اتحادیه اروپا، آمریکا، هند، ژاپن و آلمان به ترتیب با ٢١، ١٩، ١٨، ٨، ٤ و ٣ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی بزرگترین اقتصادهای G-20 محسوب میشوند. این اجلاس به دلیل مسائل چندی از اهمیت زیادی برای مدیریت بحرانهای بینالمللی برخوردار بود. اولین دیدار رهبران دو کشور احتمالی روسیه و آمریکا بعد از انتخابات نوامبر ٢٠١٦ و روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و مباحثی همچون: دخالت روسیه در انتخابات آمریکا، نوع مواجهه سران این دو کشور در خصوص بحرانهای سوریه و اوکراین، توافقات بینالمللی مهم همچون توافق آب و هوایی پاریس و توافقات تجاری چندجانبه از مهمترین موضوعات و مسائلی بود که در این اجلاس موردبررسی و تصویب قرار گرفت.
تجارت آزاد و موافقتنامه اقلیمی پاریس: مهمترین دستور کار اجلاس
باوجود اذعان به موفقیتآمیز بودن این اجلاس از طرف خانم مرکل، اما اختلافات روزافزون میان ایالاتمتحده و سایر قدرتهای بزرگ و در سطحی وسیعتر بین قدرتهای شاخص G-20 کاملاً نمایان بود. در خصوص تجارت آزاد با اشاره به دستاوردهای نشست اخیر گروه ٧ در تائورمینا (ایتالیا) و ضمن تأکید بر تجارت آزاد، حقوق کشورها برای مقابله با رقابتهای ناعادلانه به رسمیت شناخته شد. در این خصوص در متن بیانیه آمده است: « ما بازارها را باز نگه میداریم و تجارت و سرمایهگذاری متقابل و دوطرفه و سودمند و اصل عدم تبعیض را حفظ خواهیم کرد و به مبارزه با حمایت گرایی در تمامی اشکال غیر عادلانه آن ادامه خواهیم داد. ما در عین حال اقدامات و ابزارهای تجاری مشروع را به رسمیت میشناسیم». یکی از موضوعات موردبحث، اقدامات حمایت گرایی ترامپ برای واردات فولاد بود. در بیانیه پایانی باز بودن بازارهای دسترسی به آن مورد تاکید قرار گرفت. بااینحال ترامپ تصمیم خود در خصوص محدودیتهای واردات فولاد را در چند روز آینده اعمال خواهد کرد. وزیر بازرگانی ترامپ، ویلبر راس در یک بررسی چندماهه از صنعت فولاد ایالاتمتحده آمریکا، گزارش داده است که واردات زیاد فولاد امنیت صنایع فولاد ایالاتمتحده آمریکا را در معرض خطر قرار داده و باعث ضعف صنعت فولاد داخلی شده است. کاخ سفید نیز با تکیهبر این گزارش درصدد محدودیتهای جدیدی با اعمال تعرفه و سهمیه بر واردات فولاد میباشد. انتقادات آمریکا به یارانه و کاهش قیمت فولاد چین است که معتقد هستند بازار ایالاتمتحده را با حمایت گرایی تسخیر کرده است.اکنون این تصمیم، بزرگترین صادرکنندگان فولاد به آمریکا که عبارتند از چین، کانادا، مکزیک، برزیل، کره جنوبی، اوکراین و آلمان را بهشدت نگران کرده است. در این زمینه رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا گفته که با اتخاذ تدابیر حمایتی از طرف ترامپ، اتحادیه اروپا نیز واکنش سختی خواهد داشت. درزمینهٔ تغییرات اقلیمی و حفاظت از آن، همه کشورهای عضو گروه بیست بر قطعی بودن توافق اقلیمی پاریس و غیرقابلبرگشت بودن آن تأکید کردند. در متنی که در بخش آبوهوایی این اعلامیه آمده نوشتهشده است: «آمریکا با همکاری نزدیک با دیگر همتایانش تلاش خواهد کرد تا به دسترسی و استفاده آنها از سوختهای فسیلی به صورتی تمیزتر و بهینهتر کمک کند.» در ادامه آمده است:« ما به این تصمیم آمریکا توجه داریم که از توافق پاریس بیرون رفته است، با اینحال تصمیم سایر اعضای G-20 در این رابطه غیرقابلبازگشت است».
تفاوت رویکردها و ائتلاف و اتحادهای تاکتیکی اجلاس G-20
تجربه نشان داده که سران G-20 زمانی که یک پیام واحد و روشن داشته باشند، موفق میشوند. بهترین اجلاس این گروه در سال ٢٠٠٩ در بحبوحه بحران اقتصادی بود که در آن تصمیمات مهم مالی و اقتصادی برای جلوگیری از گسترش بحران گرفته شد. اما زمانی که وحدت هدف وجود ندارد آنها معمولاً در بیانیه پایانی شکست میخورند. در اجلاس G-20 امسال، با یک آمریکای تکرو و یکجانبهگرا ؛ آلمان چندجانبه گرا، انگلیس که در حال کنارهگیری و نقش حاشیهای است ؛ فرانسهای که کماکان در حال خود بازپروری است؛ روسیه تجدیدنظرطلب و یک چین در تلاش برای رهبری جهانی روبرو بودیم. این اجلاس به یک رقابت بین سه شخصیت بانفوذ دنیا تبدیلشده بود. دونالد ترامپ بهعنوان یک ناراضی از وضعیت موجود اقتصاد و تجارت بینالمللی بهخصوص در ارتباط با چین و آلمان، شی جینگ پینگ بهعنوان کسی که آماده رهبری جهانی است و آنگلا مرکل رهبر غیررسمی اتحادیه اروپا و به عبارتی رهبر جهان آزاد که مهارت خاصی در ایجاد تعادل دارد. در همین راستا برخی دانشمندان علوم سیاسی جهان کنونی را «گروه صفر»(١) نامیده اند که در آن هیچ کشوری و یا بلوکی با توجه به رویکردهای متفاوت نمیتواند رویدادهای جهانی را شکلدهی و یا هدایت کند. درحالیکه آلمان در حال فاصله گرفتن از آمریکای ترامپی است، از طرف دیگر به تصور رهبری جهانی چین کمک میکند و دلیل آنهم همراهی چین با اروپا در بحث تجارت آزاد و توافقهای آب و هوایی میباشد. بااینحال اختلافات جدی بین چین و اروپا در خصوص ناعادلانه بودن تجارت و سرمایهگذاری وجود دارد. امانوئل مکرون بهتازگی طرحی با عنوان غربالگری سرمایهگذاری در برابر تهدیدهای امنیت ملی پیشنهاد کرده است که موردحمایت مرکل بوده و چین آشکارا هدف این پروژه میباشد.
راهبرد اروپا برای متعادلسازی از طریق مثلث چین- اتحادیه اروپا- آمریکا است. به این طریق که در موضوعات تجاری با فشار بر چین از ایالاتمتحده استفاده کند و در موضوعات زیستمحیطی با فشار بر ایالاتمتحده با چین همکاری کند. روند عمومی جهان نشاندهنده موفقیت دیپلماسی عمومی چین در اروپا همزمان با اختلافات هر دو آنها با ایالاتمتحده هست، لذا یک کارت بازی بهتری نسبت به قبل برای پکن در اروپا ایجادشده که آن را آماده رهبری جهانی میکند. برگزاری نشست اتحادیه اروپا و چین در ماه ژوئن در بروکسل در خصوص مسائل تجارت و سرمایهگذاری اتحادیه اروپا- چین که شامل دسترسی بهتر چین به شرکتهای اروپایی در چین میباشد یکی از مهمترین این موارد در بحبوحه اختلافات چین و اتحادیه اروپا با آمریکا بود. اما مسائل زیستمحیطی بخشی از روابط و شاید بتوان گفت بخش کماهمیت روابط میباشد و بخش اعظم و تأثیرگذار روابط آنها مربوط به اختلافات تجاری است. هدف چین از دیدار با سران اتحادیه اروپا در ماه ژوئن در بروکسل نه کمک به همگرایی محیط زیستی اروپایی در مقابل مخالفت آمریکا، بلکه حفاظت از منافع خود زمانی که کارت بازی عوضشده، میباشد. چین ازیکطرف با حمایت از توافق آب و هوایی سعی در نزدیکی به اروپا و سیاست فشار به آمریکای ترامپی و انزوای بینالمللی آن دارد و از طرف دیگر برنامه ملی خود برای توسعه صنعتی و رقابت با اروپا و آمریکا را در این گیرودار پیش میبرد. یکی دیگر از دستاوردهای اجلاس G-20توافق ژاپن با موافقتنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا بود که بزرگترین منطقه تجارت آزاد جهان(بعد از TTIP و البته در صورت عملی شدن) را ایجاد میکند.
روسیه توانسته است بهترین استفاده را از اختلافات پیشآمده میان اروپا و آمریکا در موضوعات مختلف بینالمللی از تجارت و محیطزیست تا رویکردهای متفاوت در مورد تحریمها ببرد. عدم اطمینان در روابط بین آمریکا و اروپا تحت سیاستهای محافظهکارانه ترامپ در حوزههای تجاری- امنیتی و محیط زیستی شکل جدیدی به خود گرفته است. سخنرانی ترامپ در ورشو در خصوص اسلام هراسی و ممانعت از مهاجرت، که مملو از ایده برتری تمدن غربی و نزدیک به ایده نزاع تمدنی هانتینگتون و همچنین نزدیک به دیدگاههای راست افراطی اروپایی بود. پوتین نیز دقیقاً برای شکاف در همگرایی اروپایی حامی این ایدهها می باشد. اکنون مسئله نزدیکی به روسها، ادبیات شدیدتر نسبت به چین، تثبیت رویکردهای ممانعت مهاجرت به آمریکا و دیوار کشیدن در مرز مکزیک، خروج از معاهده پاریس، تضعیف اتحادیه اروپا و ... ازجمله شعارهای ترامپ و همراستا با منافع روسیه میباشند. برخی دیدار روز قبل از اجلاسG-20 ، ترامپ در ورشو لهستان در اجلاس سه دریا را حاوی پیام جدی برای اروپا و آلمان میدانند. به نظر برخی تحلیل گران این دیدار با آگاهی ترامپ از جاهطلبیهای لهستان در برابر بروکسل، آن را ائتلافی در برابر برلین در خود اروپا میدانند. برخی نیز مطرح کردن چنین صحبتهایی از طرف ترامپ یک روز قبل از اجلاس G-20 را آگاهی ترامپ از تنها ماندن در این اجلاس و تلاش وی برای جلب نظر پوتین میدانند که تأثیرگذار هم بود و آنها برخلاف پیشبینی رسانههای آمریکایی دیدار گرم و بسیار مهمی داشتند. شاید بتوان چنین دستور کاری را بین اروپا- چین و اروپا- ژاپن مشاهده کرد. با اینحال با توجه به پیچیده بودن وضعیت بحرانهای منطقهای و جهانی از خاورمیانه گرفته تا اوکراین، کره شمالی و دریای چین جنوبی این دستور کارها نمیتواند قطعی و پایدار باشد بلکه در بهترین شکل ممکن تاکتیکهایی است که به ازای منافع در موضوعات مختلف چرخش میکند.
نهایتاً اینکه بریتانیا در این اجلاس خیلی کمفروغ ظاهر شد و تقریباً در تمامی مسائل و دستور کارها مطیع و فرمانبردار بود. این کشور علیرغم موافقت خود با بحثهای تجارت آزاد و توافق اقلیمی پاریس بهشدت دنبالهرو آمریکا بود و در این راستا ترامپ قول یک توافقنامه تجاری خیلی قوی و خوب در آیندهای نزدیک را به بریتانیا داد. تونی بلر نخستوزیر پیشین بریتانیا ضمن تشریح تأثیرات منفی عمیق بر گزیت به بریتانیا و لزوم بازگشت دوباره این کشور به اتحادیه اروپا، گفت درحالیکه بریتانیا از اعضای پیشتاز اجلاسهای جهانی بوده است، امسال در اجلاسهای G-7 و G- 20 از آهستهترین و بیفروغترین کشورها به لحاظ اقتصادی و نقشآفرینی بوده است.
باید گفت که چندجانبه گرایی موردنظر آلمان و اروپا قصه دراز دارد و سیاست قدرت و تاکتیک موازنه سازی اکنون به الگوی مناطق مختلف تبدیل شده است. علاوه بر رقابتها و تاکتیکهای دوجانبه گرایی بین اروپا، چین، آمریکا، ژاپن و کشورهای نوظهور اقتصادی، در خاورمیانه نیز علیرغم تغییر تاکتیکی، به نظر می رسد دوجانبه گرایی مورد اشاره به الگوی اصلی منطقه تبدیل شده است. ترکیه که چندی پیش تمایل به پیشرفت عربستان سعودی و علم شدن آن در برابر ایران در خاورمیانه داشت اکنون با حادث شدن بحران قطر دوجانبه گرایی ایران- ترکیه و یا سهجانبه گرایی ایران- ترکیه – قطر را پیش میکشد. همچنین برنامه موشکی کره شمالی نیز میتواند عاملی برای تغییر قدرت و تغییر موازنه، در صورت ادامه مناقشه باشد.
[1] G-Zero
ارسال نظرات