کد خبر:۲۵۹
۰۶ شهريور ۱۳۹۵ | ۱۴:۵۰

تحولات جهان عرب و آینده خاورمیانه

تاریخ : ٢٠ مهر ١٣٩٠ موضوع : روابط بین‌الملل برگزارکننده : معاونت پژوهشهای سیاست خارجی / گروه مطالعات خاورمیانه و خلیج فارس
خلاصه

خیزش‌های مردمی و تحولات جهان عرب، باعث آغاز مرحله جدیدی در حیات سیاسی و اجتماعی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شده است. گزارش حاضر در صدد پرداختن به تاثیر این تحولات در آینده خاورمیانه است. در این راستا ضمن اشاره به نظام‌های سیاسی و ائتلاف‌های منطقه‌ای گذشته و همچنین تشریح شرایط و روندهای جدید منطقه‌ای، به مسائل، چالش‌ها و ائتلاف‌های منطقه‌ای آینده خاورمیانه می‌پردازیم. در اشاره به الگوی نظام‌های سیاسی گذشته به سه الگوی جمهوری، پادشاهی و امارت‌های نفتی می‌پردازیم. ائتلاف‌های منطقه‌ای گذشته نیز براساس مخالفت یا تعامل با اسرائیل تقسیم‌بندی شده است. طبق گزارش حاضر، چالش‌ها و مسائل داخلی کشورهای خاورمیانه را می‌توان حول سه موضوع چالش دموکراسی، مداخله و تاثیرگذاری‌های خارجی و چالش‌های اقتصادی تقسیم‌بندی نمود. همچنین به شکل‌گیری ائتلاف‌های نوین منطقه‌ای مانند گسترش شورای همکاری خلیج فارس یا ائتلاف نوین متشکل از کشورهای دچار تحول پرداخته می‌شود.


نتایج

مقدمه
جهان عرب در سال ٢٠١١، با خیزش‌های مردمی و تحولاتی مهم روبرو بوده است. این تحولات که سطح گسترده‌ای از کشورهای عربی را در برگرفته، به ایجاد دوره‌ای از دگرگونی و بی‌ثباتی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا انجامیده است. خیزش مردمی باعث تغییر برخی رژیم‌های سیاسی، کنار گذاشتن یا تضعیف برخی رهبران سیاسی و حداقل تلاش دولت‌های حاکم برای انجام برخی اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و توجه به مطالبات مردمی شده است. با این حال، تحولات جدید سطح قابل توجهی از تنش‌ها، درگیری و مناقشه‌ها را درون کشورها و همچنین بین بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ذی‌نفع در جهان عرب، به وجود آورده است.
تحولات جاری جهان عرب از منظر‌های مختلف شایسته بررسی و مطالعه جدی و عمیق است؛ چرا که در حال دگرگون ساختن بسیاری از ویژگی‌ها و ساختارهای سیاسی امنیتی منطقه می‌باشد. در این راستا یکی از مسائل مهم قابل توجه، بررسی شرایط و روندهای جاری جهان عرب و ترسیم آینده خاورمیانه براساس این مؤلفه‌هاست. بدون شک تحولات جهان عرب در حال انتقال نظام‌های سیاسی و ساختار منطقه‌ای به مرحله متفاوت و جدیدی است که با شرایط گذشته یکسان نخواهد بود و براین اساس، می‌توان با گذار از شرایط مقطعی حاضر، وضعیت جدیدی را برای آینده خاورمیانه انتظار داشت. بر این اساس، گزارش حاضر که جمع‌بندی دیدگاه‌های جمعی از کارشناسان و صاحب‌نظران مسائل خاورمیانه است، ضمن اشاره به وضعیت گذشته و شرایط و روندهای موجود در جهان عرب، آینده محتمل برای خاورمیانه را تبیین می‌نماید.

نظام‌های سیاسی و ائتلاف‌های منطقه‌ای گذشته
١- الگوی نظام‌های سیاسی
جهان عرب در طول چند دهه گذشته شاهد حضور و تداوم نظام‌های سیاسی مختلف و همچنین ائتلاف‌ها و محور بندهای منطقه‌ای متعددی بوده است. در خصوص نظام سیاسی غالب موجود در جهان عرب تا قبل از تحولات سال ٢٠١١، می‌توان به سه الگوی مشخص اشاره کرد که عبارتند از: حکومت‌های جمهوری‌؛ حکومت‌های پادشاهی و امارت‌های نفتی. هر سه این الگو به رغم تفاوت‌ها دارای برخی ویژگی‌های مشترک نیز بوده‌اند که مهم‌ترین آنها اقتدارگرا و غیردموکراتیک بودن است. در این حکومت‌ها حقوق و اراده مردم جایگاهی نداشته است و تنها دیدگاه‌ها و سیاست‌های حاکمیت تعیین کننده روندهای درونی و سیاست خارجی کشورها محسوب می‌شد.
حکومت‌های جمهوری، هرگز جمهوری‌های واقعی مبتنی بر دیدگاه‌ها و اراده مردمی نبوده‌اند. با توجه به تحولات کنونی و خیزش‌های مردمی در جهان عرب، دیدگاه غالب این است که این جمهوری به سرعت با سقوط و فروپاشی مواجه خواهد شد. نوع دوم یعنی پادشاهی‌های دارای ساختار مشروطه تنها در دو کشور اردن و مراکش وجود دارد. این حکومت‌ها در حال اتخاذ رویکردها و برداشتن گام‌هایی به سوی مشروطیت و دموکراسی هستند و تاکنون در مقابله با بحران‌ها و درخواست‌های مردمی، عملکرد مناسبی داشته‌اند و انتظار می‌رود این حکومت‌ها با ایجاد اصلاحات و تغییرات درونی، بتوانند بحران را کنترل نمایند.
الگوی سوم، امارت‌های نفتی غیردموکراتیک با درآمد مالی بالا هستند که کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس را شامل می‌شود. در این کشورها عدم پاسخگویی حکومت به مردم و تمرکز قدرت باعث نارضایتی‌ها و اعتراضات مردمی شد. این کشورها ادعای مبارزه با اسرائیل را داشته‌اند، اما در این خصوص صداقت نداشته و به بهانه مبارزه با اسرائیل، به سرکوب مردم خود پرداختند؛ هرچند ماهیت فردی و اقتدارگرایانه حکومت در این کشورها عامل اصلی سرکوب است. در مجموع با توجه به شرایط غیردموکراتیک و ناکارآمدی حکومت‌ها و وجود چالش‌ها و معضلات مختلف داخلی در کشورهای مختلف جهان عرب، خیزش‌های مردمی در پی تغییر شرایط و اصلاحاتی در این کشورها بوده است.

٢- ائتلاف‌های منطقه‌ای گذشته
خاورمیانه و جهان عرب، بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی، شاهد ظهور و شکل‌گیری کشورهای جدیدی بود و با ظهور این کشورها شکل‌گیری ائتلاف‌ها و محوربندی‌های سیاسی مختلف بین کشورها نیز آغاز شد. برای بررسی ائتلاف‌ها و محور بندهای مختلف در منطقه طی دهه‌های گذشته، برخی به مباحث ایدئولوژیک و فکری مانند ناسیونالیسم، سوسیالیسم و یا بحث دموکراسی می‌پردازند، اما به نظر می‌رسد این مسائل پایه‌ای نبودند بلکه نوع تعامل و رویکرد کشورها در قبال مسائل اصلی منطقه‌ای، یعنی نحوه تعامل با غرب و اسرائیل را می‌توان اساس ائتلاف‌ها و محوربندی‌ها قرار داد. محوربندی‌های منطقه‌ای از زمان جمال‌عبدالناصر تاکنون، عمدتاً براساس نوع رویکرد‌ها و تعاملات با اسرائیل و جهان غرب بوده است، به جز یک مورد یعنی حکومت صدام حسین در مقطع جنگ با ایران، که با در هم ریختن تقسیم‌بندی فوق، کشورهای عربی را به دو دسته موافق و مخالف خود تقسیم نمود.
البته در دهه ١٩٩٠، می‌توانستیم شاهد تغییر و تحولاتی در این عرصه و بروز شرایط متفاوتی باشیم. در این دهه جهان عرب شاهد پیدایش نوعی همگرایی و شکل‌گیری نوعی رهبری مشترک بود، در حالی که در گذشته این کشورها در قالب ائتلاف‌های متفاوت، عمدتاً در مقابل هم بودند. در دهه ١٩٩٠، امیرعبدالله ولیعهد عربستان سعودی، مناسبات تنگاتنگی را با مبارک، رئیس جمهور مصر و حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه ایجاد نمود و مصر دهه ١٩٩٠، با مصر دهه‌های ١٩٨٠ و ٢٠٠٠، تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای داشت. حسنی مبارک از اواخر دهه١٩٨٠ ، نوعی گشایش و تعامل در قبال جهان عرب آغاز کرد و در مقابل، آمریکا و اسرائیل سیاست‌های مستقلی را اتخاذ نمود که باعث بهبود مناسبات با عربستان سعودی و سوریه شد. در نتیجه در این مقطع ائتلاف‌بندی‌های گذشتة کشورهای عربی، اعم از مترقی و غیرمترقی، متوقف شد.
همگرایی نسبی و گسترش همکاری‌های جهان عرب، باعث شکل‌گیری نوعی ثبات و انسجام در رهبری جهان عرب شد. این ثبات و انسجام نیز به نوبه خود موفقیت جریان‌هایی نظیر جریان مقاومت و اوج‌گیری قدرت آن را باعث شد؛ به گونه‌ای که پیروزی مقاومت در جنوب لبنان در سال ٢٠٠٠، محقق شد. با این حال، در دهه٢٠٠٠ ، با درگذشت حافظ‌ اسد از یک سو و تلاش مبارک برای جانشینی پسرش از سوی دیگر، که آن را در برابر غرب و اسرائیل منعطف ساخت، همگرایی پیشین دچار گسست شد. بر این اساس، در یک دهه گذشته جهان عرب شاهد تنش‌ها و بی‌ثباتی‌های جدی‌تر شد و با خیزش‌های مردمی در سال ٢٠١١، چالش‌های جدیدی در منطقه بروز نمود.

شرایط و روندهای جدید منطقه‌ای
با خیزش‌های مردمی، جهان عرب وارد مرحله جدیدی از بی‌نظمی و بی‌ثباتی شده است. در شرایط جدید، هریک از بازیگران سعی دارند در راستای منافع یا اهداف تاریخی خود، حداکثر استفاده را از شرایط موجود داشته باشند. این بازیگران از یک سو شامل گروه‌های مختلف سیاسی داخلی مانند اسلام‌گرایان، سلفی‌ها و گروه‌های سکولار و جنبش‌های جوانان است که تعارض رویکردها و منافع آنها تنش‌ها و بی‌ثباتی‌های جدی را درون کشورها ایجاد کرده است و از سوی دیگر، شامل بازیگران و دولت‌های منطقه‌ای است که رقابت‌های آنها به تشدید بحران‌ها در سطح منطقه انجامیده است.
در مقطع کنونی، در کنار موضوع تغییر رژیم‌ها مسائل و پرسش‌های مهم و متفاوتی مطرح شده است که ثبات سیاسی و نظم امنیتی منطقه و همچنین جهت‌گیری‌های احتمالی آینده را در منطقه بسیار متأثر می‌سازد. مهم‌ترین مسائل در این راستا عبارت از: چالش هویتی دولت و نوع نظام سیاسی مدنی؛ مرجعیت اسلام و یا شکل‌گیری نظام سیاسی سکولار؛ غلبة گرایش‌های عربی یا عدم غلبه آن؛ شکل نظام و چگونگی قانون اساسی؛ چگونگی بهره‌برداری از منابع اقتصادی و هدایت اقتصاد ملی و نحوه تعامل با اسرائیل و آمریکا از سوی دولت‌های جدید است.
از جمله مؤلفه‌هایی که شرایط کنونی و آینده منطقه خاورمیانه را شکل می‌دهد، ویژگی‌های خاص جنبش‌ها و خیزش‌های مردمی کنونی در جهان عرب است که مشخصه‌های متفاوتی از تحولات گذشته منطقه‌ای دارد. اولین ویژگی‌ این جنبش‌ها عدم خشونت و تأکید بر رویکردهای مسالمت‌آمیز در قالبی کلی، با صرف‌نظر از برخی استثنائات، است. ویژگی دوم تأکید بر حقوق مردم در برابر دولت‌هاست که پدیده جدیدی در جهان عرب محسوب می‌شود. ویژگی سوم جنبش‌های عربی، فقدان رهبری کاریزماتیک در این جنبش‌هاست. مشخصه چهارم را می‌توان وجود عوامل تسهیل کننده‌ای مانند اینترنت، موبایل و تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات محسوب کرد که به تحولات شتاب داده است.
جدی بودن مردم و اراده بالای آنها برای تحقق اهداف و همچنین آگاهی و عقلانیت بالا را می‌توان ویژگی پنجم جنبش‌های جهان عرب دانست. ویژگی ششم این جنبش‌ها غیرایدئولوژیک بودن آنهاست. ویژگی مهم دیگر، مطالبه محور بودن این جنبش‌ها می‌باشد. به دلیل مطالبه محور بودن و فقدان رهبران کاریزماتیک است که دولت‌های حاکم، فرصت‌هایی استثنایی دارند که خود رهبری اصلاحات را بر عهده بگیرند و اصلاحاتی را انجام دهند. ویژگی دیگر تحولات و جنبش‌های جهان عرب، نقش ویژه ارتش در این تحولات است که نیاز به بررسی جدی‌تری دارد.
با بررسی خیزش‌های مردمی و تحولات جهان عرب، در مجموع می‌توان به دو دسته از روندهای داخلی و منطقه‌ای اشاره کرد که در شکل‌دهی به آینده منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است. در عرصه داخلی، مخالفت با استبداد فردی و اقتدارگرایی، یکی از روندهای مهم است که ساخت سیاست در منطقه را تغییر می‌دهد و بر این اساس، روبرو بودن با اقتدارگرایی در آینده منطقه را دشوار خواهد کرد. روند دیگر، نوع رابطه‌ای است که بین اسلام‌گرایی و سکولاریزم در حال شکل‌گیری است و به عبارتی می‌توان گفت که اسلام‌گرایان دموکرات شده‌اند و با پایبندی به اصول و رویه‌های دموکراتیک، نشان می‌دهند که نمی‌توان در عرصه سیاست انحصارگرایی را دنبال نمود. روند مهم داخلی دیگر، تجدیدنظرطلبی در جهان عرب است.
یکی از روندهای مهم در عرصه منطقه‌ای، تداوم هویت عربی در سطح منطقه است. هرچند که این هویت ممکن است تعاریف و پیامدهای متفاوتی را در مقایسه با گذشته داشته باشد. روند مهم دیگر، تغییرات در بلوک‌بندی اعتدال و مقاومت در سطح منطقه است؛ به گونه‌ای که تعاریف جدید از مقاومت در حال شکل‌گیری است و به عنوان نمونه مصر از رأس محور اعتدال به محور مقاومت منتقل می‌شود. روند دیگر تحولات مربوط به صلح اعراب و اسرائیل است که در نتیجة تحولات منطقه در شرایط جدید، تعاریف و دیدگاه‌های جدیدی به آن معطوف است. روند دیگر گسترش نقش سلفی‌ها در منطقه به رغم سکوت اولیه است؛ به خصوص عربستان سعودی که برای برخی اقدامات تخریبی، از این گروه‌ها حمایت می‌کند.

مسائل، چالش‌ها و ائتلاف‌های منطقه‌ای آینده
تحولات جهان عرب را می‌توان آغاز روند جدیدی از سیاست در منطقه محسوب کرد که از یک سو با مسائل و چالش‌های خاص خود روبروست و از سوی دیگر، به مولفه‌های اصلی داخلی کشور و مؤلفه‌های منطقه‌ای، به خصوص ائتلاف‌ها شکل خواهد داد.

١- چالش‌ها و مسائل داخلی کشورها
حرکت‌های مردمی و تأکید مردم و گروه‌های سیاسی بر حقوق دموکراتیک خود در برابر حکومت‌ها تجربه جدیدی در جهان عرب محسوب می‌شود. هرچند که در ایران مردم و حکومت‌ها حدود 150 سال است که با مسائل و چالش‌های دموکراسی روبرو هستند، اما تجربه دموکراسی برای جهان عرب، تجربه کاملاً جدیدی است. بر این اساس، یکی از چالش‌‌های مهم جهان عرب در آینده چالش دموکراسی و چگونگی تحقق آن است. هرچند که تکنولوژی ارتباطات و رسانه‌ها نقش مهمی در آگاهی بخشی و هدایت مردم دارد و به نسبت گذشته می‌تواند چالش‌ها را کم‌تر کند، با این حال مسائل ساختاری و فرهنگی می‌تواند موانعی را در این خصوص ایجاد کند.
در کشورهای عربی دچار تحول، به خصوص مصر، نهادهای دموکراتیک مختلف در حال شکل‌گیری و گروه‌های اجتماعی جدید از میان مردم ظهور می‌کنند. با این حال بسیاری از دیدگاه‌ها در عرصه این کشورها نگاه امنیتی و معطوف به توطئه خارجی است. در این کشور مطالبات و حرکت‌های دموکراتیک غیرقابل انکار است، با این حال، یک واقعیت دیگر نیز وجود دارد که برخی بازیگران خارجی مانند عربستان سعودی، در حال سوء استفاده از فرصت‌ها و پیشبرد اهداف خود درون این کشور با توجه به بسترها و زمینه‌های موجود است. بر این اساس، مداخله و تأثیرگذاری خارجی نیز یکی از چالش‌های مهم کشورهای عربی دچار تحول در آینده است.
یکی از مسائل و چالش‌های مهم دیگر کشورهای عربی، چالش‌های اقتصادی است و دولت‌های جدید با توجه به اهمیت مطالبات اقتصادی و منابع و فرصت‌های اندک، با چالش جدی برای رفع نیازمندی‌های اقتصادی مواجه هستند. چالش مهم دیگر چالش امنیتی است که نیازمندی‌های امنیتی مردم، حتی از نیازهای اقتصادی آنها اهمیت و فوریت بالاتری دارد. هرچند به نظر می‌رسد شرایط امنیتی به تدریج بهتر شود، با این حال، در صورت تداوم ناامنی‌ها ممکن است در برخی از این کشورها ارتش مداخله نماید و چالش‌های سیاسی مهم‌تری ایجاد شود.

٢- شکل‌گیری ائتلاف‌ها و محوربندی‌های جدید
تحولات عربی، ائتلاف‌های منطقه‌ای گذشته از جمله محور موسوم به محور اعتدال عربی را دگرگون ساخته است و محورها و ائتلاف‌های جدید منطقه‌ای در حال شکل‌گیری است؛ بر این اساس در خاورمیانة آینده می‌توان ائتلاف‌های منطقه‌ای متفاوت و جدیدی را شاهد بود.
اولین ائتلاف یا محور که هم‌اکنون در حال شکل‌گیری است و اعضا و نقش‌آفرینی آن نیز مشخص می‌باشد، ائتلاف نوینی با گسترش عملی شورای همکاری خلیج فارس است که دو کشور اردن و مراکش را نیز در برگرفته است. یکی از ویژگی‌های مهم این ائتلاف در سیاست خارجی و منطقه‌ای و تعلق خاطر به غرب، میانه‌روی است. ویژگی دوم این ائتلاف محافظه‌کار بودن رژیم‌های عضو به استثنای قطر است که رویکردها و جسارت‌های خاص خود را دارد. این کشورها حاضر به سرمایه‌گذاری مادی و حمایت در بسیاری از حوزه‌های رقابت منطقه‌ای هستند، با این حال تمایلی به مشارکت و رویارویی مستقیم ندارند. یکی دیگر از ویژگی‌های این رژیم‌ها آن است که هیچ سابقه‌ای در برخورد مستقیم یا غیرمستقیم با اسرائیل ندارند و به رغم برخی موضع‌گیری‌ها و اظهارات، هیچ‌گاه وارد برخورد مستقیم با اسرائیل یا حمایت از گروه‌هایی که برخورد مستقیمی با اسرائیل دارند، نمی‌شوند.
ویژگی چهارم ائتلاف مورد اشاره این است که این رژیم‌های محافظه‌کار و سنتی، تلاش می‌کنند تا تعریف جدیدی از دموکراسی ارائه دهند. در این رویکرد به دموکراسی، بیشتر بر مفهوم آزادی بیان تأکید می‌شود، با این حال این نوع آزادی نیز تعریف محدودی دارد. به عنوان نمونه در عربستان سعودی، آزادی بیان به اظهارات مربوط به سایر کشورها معطوف است و مسائل داخلی و به خصوص حوزه پادشاه نباید مورد پرسش واقع شود. ویژگی پنجم اعضای این ائتلاف آن است که در جهت سقوط نظام‌های سیاسی و وضع موجود تلاش نمی‌کنند. تنها استثنا در این خصوص سوریه است و نوع رویکردهای مربوط به سوریه نیز عمدتاً از رقابت‌های عربستان سعودی با سایر بازیگران منطقه‌ای، به خصوص ایران و عراق، ناشی می‌شود.
محور دوم در حال شکل‌گیری در منطقه شامل مجموعة کشورهای دچار تحولی است که با توجه به نوعی شرایط و سرنوشت مشابه، نوعی هم‌اندیشی و هم‌گرایی در بین آنها وجود دارد. این محور شامل کشورهای مختلف است و با چالش‌ها و مسائل متعدد نیز روبروست. در این محور سوریه با مناقشات و درگیری‌های جدی داخلی به همراه مداخلات خارجی مواجه است که نقش این کشور را تضعیف می‌کند. تونس و مصر چالش‌های مهمی را پیش‌رو دارند که یکی از آنها مناقشه و رقابت زود هنگام لائیک‌ها و اسلام‌گراهاست.
در محور کشورهای در حال تحول، مصر از جایگاه مرکزی و مهمی برخوردار است که از پیشینه تمدنی و توانمندی‌های سیاسی و همچنین موقعیت استراتژیک آن کشور ناشی می‌شود. مصر کشوری پیشتاز در تحولات جهان عرب از جمله مسائل اعراب و اسرائیل محسوب می‌شود و در حال حاضر، تلاش می‌کند تا نوعی هویت مدنی جدید متعادل را خلق کند. این کشور می‌کوشد تا تعریف جدیدی از رابطه دموکراسی و اسلام غیرسنتی ارائه دهد و به کانون کشورهای این محور تبدیل شود. مصر در حال الگوسازی و ارائه الگوی جدیدی از روابط با آمریکا و اسرائیل و به خصوص تشکیل جبهه جدیدی از ایستادگی یا ممانعت در جهان عرب است. البته محور دوم، با چالش‌های دیگری مانند چالش‌های اقتصادی نیز مواجه خواهد شد.

٣- رویکردها و جایگاه آمریکا و اسرائیل
آینده آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه در نتیجه تحولات جهان عرب، از مسائل مهم و قابل توجه است. آمریکا از ابتدا به دنبال ساقط کردن نظام‌های سیاسی حتی نظام سوریه نبود و در مورد تحولات سوریه نیز به دنبال نوعی مدیریت بحران بود. با این حال، آن کشور نیز سعی دارد تا از شرایط و فرصت‌های دوره گذار بیشترین بهره‌برداری را داشته باشد. از جمله راهکارهای مورد نظر آمریکا در قبال تحولات عربی، ممانعت از اقدامات گسترده انقلابی، ممانعت از تصمیم‌گیری‌های جمعی، کنترل و مدیریت حوادث، مقابله با اجتماعات، طولانی شدن تحولات و اشاعه ایران هراسی بوده است. با این حال، این کشور در جهت اقدامات مشترک با کشورهایی مانند ترکیه و عربستان سعودی نیز تلاش می‌کند.
آمریکا با وجود برخی راهکارهای مقطعی، برخی منافع رویکردهای استراتژیک برای آینده را نیز مدنظر قرار می‌دهد. دو موضوع نفت و امنیت اسرائیل، کماکان از مسائل استراتژیک آمریکا در خاورمیانه است که با وجود تمام مشکلات آمریکا، آنها را پیگیری خواهد کرد. علاوه بر این، ممانعت از ظهور یک قدرت منطقه‌ای مسلط یا ایجاد همگرایی بین قدرت‌های اصلی منطقه‌ای، از سایر اهداف استراتژیک آمریکا خواهد بود؛ به خصوص در شرایطی که نقش منطقه‌ای مصر در حال تغییر است و در صورت پیشرفت همکاری‌های مصر، ترکیه و ایران در منطقه، نظم منطقه دچار تحول مهمی خواهد شد، لذا آمریکا تلاش می‌کند تا از این همگرایی ممانعت کند. مقامات واشینگتن تلاش خواهند کرد تا روابط ایران و ترکیه در نتیجه تحولات جهان عرب، با چالش‌ها و بحران‌هایی مواجه شود.
اسرائیل در شرایط جدید منطقه‌ای و در نتیجة تحولات و خیزش‌های مردمی، با چالش‌های مهمی روبروست و به ویژه تحت تأثیر تحولات مصر، ممکن است با آینده نامطمئن و بی‌ثباتی روبرو باشد. این باور وجود دارد که گسترش دموکراسی در خاورمیانه و تأثیرگذاری افکار عمومی جهان عرب بر سیاست خارجی دولت‌های عربی، می‌تواند محدودیت‌های اسرائیل را بسیار زیاد کند و این رژیم با محیط منطقه‌ای ناگواری روبرو شود.

نتیجه‌گیری
خیزش‌های مردمی و تحولات جهان عرب در سال ٢٠١١، از ابعاد مختلف تأثیرات و پیامدهای مهمی برای منطقه خاورمیانه دارد و به خصوص روندها و دگرگونی‌های کنونی، بستری برای شرایط آینده است. خاورمیانه در گذشته از منظر نوع نظام‌های سیاسی حاکم و ائتلاف‌ها و محوربندی‌های منطقه‌ای، شرایط متفاوتی داشته است. به رغم حاکمیت رژیم‌های سیاسی جمهوری، پادشاهی و امارت‌های نفتی، ویژگی تمام آنها اقتدارگرایی و انحصارگرایی سیاسی، تمرکز قدرت و عدم توجه به حقوق سیاسی مردم بوده است. در سطح منطقه‌ای نیز ائتلاف‌های منطقه‌ای مختلفی به خصوص براساس نوع تعامل با غرب و اسرائیل، وجود داشته است.
در شرایط حاضر، جهان عرب با تحولاتی روبروست که ویژگی‌های خاص خود را دارد و روندهای کنونی، تعیین کننده وضعیت آینده منطقه است. ظهور جنبش‌های مردمی با ویژگی‌هایی مانند عدم خشونت، تأکید بر حقوق مردم، فقدان رهبری کاریزماتیک، اراده و جدیت مردمی، غیرایدئولوژیک بودن و مطالبه محور بودن، نشان دهنده حرکت‌هایی متفاوت از گذشته است که شرایط سیاسی و امنیتی منطقه را شکل خواهد داد. در مورد آینده منطقه خاورمیانه، با توجه به تحولات جدید و ویژگی‌های خاص خود، از یک سو به مسائل و چالش‌های داخلی و از سوی دیگر به ائتلاف‌های منطقه‌ای و شرایط بازیگران می‌توان توجه کرد. از مهم‌ترین چالش‌های مسائل داخلی، چالش ایجاد دموکراسی، مداخله خارجی، نیازهای اقتصادی و چالش‌های امنیتی است. در خصوص ائتلاف‌های منطقه‌ای در حال شکل‌گیری، می‌توان به دو محور اشاره کرد که یکی شامل گسترش شورای همکاری خلیج فارس است که دو کشور اردن و مغرب را نیز شامل می‌شود. این محور میانه‌رو، محافظه‌کار و خواهان حفظ وضع موجود است، اما نقش آن کاهش خواهد یافت. محور دوم کشورهای در حال تحول است که با محوریت مصر تشکیل خواهد شد و نقش آن در منطقه پررنگ‌تر می‌شود؛ به گونه‌ای که خاورمیانه‌ای جدید با ویژگی‌های متفاوت را شکل خواهد داد.
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
Patience
۰۵:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۶
Wow! Talk about a posting knkoicng my socks off!
آخرین گزارش های تحلیلی
آخرین مصاحبه ها
آخرین ویدئوها