کد خبر:۱۲۵۴
۲۱ دی ۱۳۹۹ | ۱۰:۲۷
از ناکامی حداکثری تا توطئه چینی رژیم صهیونیستی

بالا گرفتن تنش‌ها بین ایران و آمریکا در روز‌های آخر دولت ترامپ

ریشه تنش‌های اخیر را می‌توان در دو عامل اساسی جستجو کرد؛ اولی عزم متحدین منطقه‌ای آمریکا در خاورمیانه برای بهره گیری حداکثری از دولت ترامپ و دومی ناکامی‌های سیاسی و دیپلماتیک ترامپ از ۲۰۱۶ تا به امروز.

مقدمه

در طول هفته‌های گذشته، همزمان با نزدیک شدن به اولین سالگرد ترور شهید قاسم سلیمانی، تنش‌ها بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده به طرز محسوسی بالا گرفته است. در روزهای اخیر، دو بمب‌افکن آمریکایی B-52، برای سومین بار در یک ماه و نیم گذشته بر فراز خلیج‌فارس به پرواز در آمدند. اقدامی که سنتکام، هدف آن را تعهد ارتش آمریکا به امنیت منطقه خواند. در پاسخ به این تحرکات آمریکا در منطقه، نمایندگی ایران در ملل متحد در یازدهم بهمن‌ماه، طی نامه‌ای به رئیس شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد که اگر اقدامات جنگ‌طلبانه آمریکا کنترل نشود، می‌تواند تنش را به سطح هشدار دهنده‌ای افزایش دهد و بدیهی است که در این صورت، مسئولیت کامل تمام عواقب آن نیز بر عهده آمریکا خواهد بود.

اما ریشه‌‌ی تنش‌های موجود را می‌توان در دو عامل اساسی جستجو کرد؛ اولی عزم متحدین منطقه‌ای آمریکا در غرب آسیا برای بهره‌گیری حداکثری از دولت ترامپ حتی در روزهای پایانی و دومی ناکامی‌های سیاسی و دیپلماتیک ترامپ از 2016 تا به امروز.

عزم متحدین منطقه‌ای آمریکا در غرب آسیا برای بهره‌گیری حداکثری از دولت ترامپ در روزهای پایانی

شکی نیست که پایان عمر سیاسی ترامپ در بیستم ژانویه امسال، خبر تلخی برای رژیم صهیونیستی و دیگر متحدین منطقه‌ای آمریکا در غرب آسیا قلمداد می‌شود. از یک سو رژیم صهیونیستی با بهره‌گیری از حمایت‌های بی‌سابقه ترامپ، بر آتش اشغال‌گری و اقدامات غیرقانونی خود در کرانه باختری و نوار غزه دمید و از سوی دیگر نیز، عربستان سعودی با پیشبرد امنیتی‌سازی ماهیت کنش‌گری ایران در منطقه، خرید سلاح از آمریکا را به جد پیش برد. در عین حال، تصمیم ترامپ برای خروج از برجام، آغاز دور جدید تخاصمات بین تهران و واشنگتن بود که با شهادت سردار سلیمانی در فرودگاه بغداد به اوج خود رسید؛ واضح است که هر دوی این اقدامات، رضایتمندی ریاض و تل‌آویو را در پی داشته‌اند.

اما پایان عمر سیاسی ترامپ، متحدین منطقه‌ای ایالات متحده را نگران ساخته که پس از روی کار آمدن دولت بایدن، آمریکا با بازگشت به برجام، باری دیگر رویکرد دولت اوباما در قبال ایران را از سر گیرد. به همین دلیل، هرچه که به بیستم ژانویه نزدیک می‌شویم، شدت تلاش‌ها از سوی رژیم صهیونیستی، اولاً برای تحریک ایران و آمریکا به رویارویی نظامی و ثانیاً برای بیشینه‌سازی هزینه‌ی بازگشت بایدن به برجام، بیشتر می‌شود. در این راستا، رژیم صهیونیستی از یک سو با اجرای اقداماتی همچون ترور شهید فخری‌زاده در ایران، در تلاش است تا پیش از پایان دولت ترامپ، ایران را به اجرای اقدامات نظامی علیه منافع آمریکا در منطقه وا دارد و از سوی دیگر با بهره‌گیری لابی صهیونیستی در واشنگتن، دولت ترامپ را به اجرای اقدام نظامی علیه ایران تا پیش از بیستم ژانویه متقاعد سازد. در راستای نیل به این هدف، رژیم صهیونیستی در تلاش است تا با استفاده ابزاری از فرا رسیدن اولین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، واشنگتن را متقاعد سازد که ایران به دنبال انتقام‌گیری از آمریکا است؛ هرچند که آگاهی مقامات نظامی و امنیتی آمریکا از توانمندی‌های دفاعی بازدارنده ایران، آن‌ها را به مخالفت با اجرای هرگونه اقدام نظامی علیه ایران وا داشته است. در عین حال اما بنابر اظهارات مقامات ایرانی در روزهای اخیر، تلاش‌های رژیم صهیونیستی تنها در بهره‌گیری از گروه‌های فشار خود در واشنگتن خلاص نشده است؛ چنانکه شواهد نشان می‌دهد، رژیم صهیونیستی در تلاش است تا با توطئه‌چینی در قالب اجرای عملیاتی ساختگی علیه نیروهای آمریکایی در عراق، ترامپ در حال رفتن را به بهانه‌های ساختگی به جنگ با ایران بکشانند.

ناکامی‌های سیاسی و دیپلماتیک ترامپ از 2016 تا به امروز

از سوی دیگر، عمر سیاسی دولت ترامپ، در حالی به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود که اجرای سیاست «فشار حداکثری» آن دولت علیه ایران، عملاً هیچ دستاوردی به همراه نداشته است. خروج از برجام، تنها نکوهش جامعه بین‌المللی را علیه دولت آمریکا در پی داشت؛ به نحوی که حتی دولت‌های اروپایی-به عنوان متحدین سنتی آمریکا-نیز با این رویکرد یک‌جانبه همراه نشدند. دو تلاش آمریکا در شورای امنیت، برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی و اجرای آنچه که خود «مکانزیم ماشه» می‌خواند، نتیجه‌ای جز ناکامی و انزوا برای دولت ترامپ به دنبال نداشت. حتی اقدام اخیر آمریکا برای اضافه کردن دو بند جدید در بودجه ۲۰۲۱ سازمان ملل متحد-که منجر به احیای کمیته تحریم‌ها علیه ایران می‌شد-با ۱۰ رای مثبت و ۱۱۰ رای منفی اعضای مجمع عمومی سازمان، شکست خورد. این سه مورد، نمودی از شکست آمریکا در اجماع‌سازی بین‌المللی علیه ایران بوده است.

از طرف دیگر، اعمال غیرقانونی تحریم‌های یک‌جانبه علیه ایران، شاید که پیامدهای اقتصادی سنگینی بر مردم ایران تحمیل کرد و واردات اقلامی همچون دارو و تجهیزات پزشکی را بیش از گذشته دشوار ساخت، اما در عین حال، این فشارها در عمل، نه تنها تغییر رفتار ایران را در پی نداشت، بلکه تهران را بر آن داشت تا با اجرای بند 36 برجام، به طور قانونی، اجرای تمامی تعهدات عملیاتی در چارچوب برنامه هسته‌ای خود را متوقف سازد و حتی در آخرین اقدام خود، غنی‌سازی بیست‌درصدی و تولید UF6 را در تاسیسات هسته‌ای فردو از سر بگیرد.

آشکار است که ناکامی دولت ترامپ از حصول به اهداف خود با اجرای سیاست فشار حداکثری و همچنین پیروزی دولت بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، رژیم صهیونیستی را چنان نگران کرده تا در این روزهای پایانی دولت ترامپ، هزینه‌ی دولت بایدن را برای اتخاذ چندجانبه‌گرایی و اجرای قطعنامه 2231، تا حد امکان، بالا ببرد.

تنش در روابط ایران و آمریکا در روز‌های آخر ترامپ

بنابر اظهارات مقامات عالی‌رتبه جمهوری اسلامی ایران، انتقام خون سردار سلیمانی، در زمان و مکان مناسب، از آمرین و عاملین این جنایت گرفته خواهد شد، اما واضح است که بالا گرفتن تنش‌ها در روزهای اخیر، بیش از هرچیزی نشات گرفته از سناریوهای ساختگی رژیم صهیونیستی است. در این راستا انتشار اخبار ساختگی از سوی رسانه‌های آمریکایی را نیز می‌توان در راستای همین هدف ارزیابی کرد. Washington Times، در گزارشی که در 30 دسامبر سال 2020 منتشر کرد، اظهارات حسن روحانی، رئیس جمهور ایران مبنی بر «پایان عمر سیاسی ترامپ، ظرف روزهای آینده» را به دروغ با عنوان «پایان زندگی آن مجرم-ترامپ-» ترجمه کرد و مدعی شد که رئیس جمهوری ایران، ترامپ را به مرگ تهدید کرده است؛ موضوعی که واکنش منفی سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران را نیز در پی داشت. از طرف دیگر، شبکه CBS آمریکا نیز در پنجم ژانویه 2021، تلاش کرد تا با انتشار خبری درباره‌ی دریافت یک فایل صوتی مبنی بر «حمله به ساختمان کنگره آمریکا برای انتقام خون سردار سلیمانی»، خاطره‌ی یازده سپتامبر را در ذهن مخاطب آمریکایی، تداعی کند. انتشار چنین اخباری، مشخصاً هدفی جز توجیه اقدامات غیرقانونی ندارند.

در نهایت باید گفت که هرچند دولت ترامپ، در بیستم ژانویه، در حالی کاخ سفید را ترک خواهد کرد که در حصول اهداف خود در قبال ایران، تماماً ناکام بوده است؛ اما فشار لابی‌های صهیونیستی و گروه‌های نومحافظه‌کار برای بهره‌برداری از آشفتگی‌های فعلی در کاخ سفید مطابق با منافع خود، تا چند هفته‌های آینده ادامه خواهد داشت.

 

پژوهشگر مهمان "مصطفی پاک دل مجد"
ارسال نظرات
آخرین گزارش های تحلیلی
آخرین مصاحبه ها
آخرین ویدئوها
آخرین یادداشت ها
آخرین اینفوگرافیک ها